- در گام نخست گفته شد شارع در درک و حکم به حسن و قبح ذاتی و عقلی همراه اولی الالباب و اولی العقول است اما ما وقتی میتوانیم به سمت ملازمه برویم که از این گام نخست عبور کنیم و به گام دوم ورود کنیم و درگام دوم بایدگفت که شارع بما هو شارعٌ این درک و حکم را دارد که موجب عقاب و ثواب میشود، این گام دوم ما را به ملازمه میرساند و اگر استحقاق عقاب و ثواب نیاید ملازمهای ندارد.
- تقریر اول برای گام دوم این است که مدح و ذم، عقاب و ثواب است و جعل مدح و ذم از ناحیه عقل یعنی مفهومی که منطبق بر عقاب و ثواب مولا هم میشود و در مناقشه نسبت به آن گفته شد که در امور عقلایی اخلاق با حقوق فرق دارد، هر چه در اخلاق است نمیگویند میشود برای آن کیفر قرار داد بنابراین گفته شد همیشه امور اخلاقی امور کیفری نیست و در کیفر یک عنایت زائدهای میخواهد.
- تقریر دومی که در اینجا وجود دارد این است که این مدح و ذم در فضای شرع، این همانی در عقاب و ثواب ندارد، ولی عقل میگوید اینکه من میگویم شارع با حکم دیگری میگوید و شارع باید آنجا عقاب و ثواب قرار دهد، یعنی حکم دیگری است و عینیت نیست.
- در جواب به این تقریر دوم گفته میشود که استحقاق عقاب و ثواب مولا میآید، یعنی آن حق الطاعه را میآورد و آن حب و بغض مولوی است نه حب و بغض عادی تکوینی و لذا درست است که این تولید حب و بغض میکند.
- در بیان تفاوت بین تقریر اول و دوم گفته میشود که تقریر دوم میگوید این مستلزم عقاب و ثواب است و این همانی نیست ولی در تقریر اول میگوید عقاب و ثواب مولا همان مدح و ذم است.
- تقریر سوم به این صورت است که با توجه به اینکه شارع برای هر واقعهای حکمی دارد عقل یک داوری دارد و شارع همه حتماً همه جا داروی دارد و داروی شارع هم علی القاعده مطابق عقل است.
- در پاخ به این تقریر گفته میشود ملازمه عدم مخالفت را اثبات میکند و دیگر اینکه استحقاق مدح و ذمها ممکن است در نظام مولویت مولا، مواجه با مزاحماتی باشد که عقل آن را نمیفهمد.
در سی و نهمین جلسه از مباحث درس خارج فقه روابط اجتماعی، استاد معظم آیت الله اعرافی پس از بیان خلاصهای از مباحث گذشته به بیان سه تقریر در ذیل گام دوم برای اثبات ملازمه بین حکم عقل و شرع پرداختند که لازم است جهت بهرهمندی از تفصیل مطالب مذکور صوت جلسه این درس را استماع فرمایید.