۱ ساعت قبل
فقه قانون گذاری 8
استاد: سید محمد علی مدرسی
1399.08.26
معرفی پادکست
|
دیدگاه کاربران
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع اصلی بحث ما بررسی تصویب قانون و حکم کردن است. حکم حکومتی از سنخ انشاء است که در بحث قانونگذاری مطرح بوده و آثار فقهی دارد.
شهید صدر برای حکم تعریفی متفاوت ذکر کردهاند. ایشان در کتب متعدده این تعریف را ارائه کرده اند. شهید صدر در کتاب «دروس فی علم الاصول» میفرماید: الحکم الشرعی هو التشریع الصادر من الله تعالی لتنظیم الحیات الانسان.
تشریع گاهی در حیطه احکام تکلیفی است و گاهی در حیطه احکام وضعی است. هدف تشریع تنظیم حیات مادی و معنوی انسان است. البته این تنظیم حیات انسان غرض حکم شرعی است نه مقوم حکم.
در کتب شیعه اعم از متأخرین و دیگران، حکم، تعریف شده به «خطاب الله».
«خطاب الله» متعلق است به افعال متکلفین از حیث اقتضاء حرمت و کراهت و استحباب افعال.
«التشریع الصادر من الله الی الحکم». البته بعضی احکام شرعی اولی وجود دارد که از زبان رسول الله (ص) و ائمه علیهم السلام صادر شده که ایشان(پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام) مبین هستند نه مشرع.
البته این تعریف شهید صدر (ره) ابهام دارد.
در تهذیب الاصول جلد دوم صفحه ۱۹ در تعریف «حکم» آمده است که « عبارت است از جعل قانون با انگیزه اینکه در حق مکلفین فعلی شده و به آن عمل کنند»
«و الحق ان الحکم خالقیا کان او خلقیا جعل القانون بدائی ....»
این تعریف از حکم نیز به روشنی بیان نشده است. برای روشن شدن مطلب باید رفت سراغ مبحث الخبر و الانشاء در اصول.
ماهیت «انشاء»
در غرب خصوصا طرفداران فلسفه تحلیلی زبان مثل «جان سر» و دیگران بحثهایی در باره حقیقت اعتباریات و ارزشها شده است ولی در باره حقیقت وضع و مسائل اینچنینی بحث نکردهاند.
در کفایه و حلقات این مطالب بحث شده است. حقیقت خبر و ماهیت انشاء با جملات خبریه و انشائیه متفاوت و متمایز است که هر کدام در جای خود باید بحث شود.
دیدگاه محقق خویی در رابطه با حقیقت انشاء(و همچنین جملات خبری و انشایی):
انشاء عبارت است از «ایجاد» و تولید(لفظ انشاء وضع شده است برای ایجاد). مثلاً امنی وضع شده است برای ایجاد «آرزو».
ایجاد معنا به لفظ که صاحب کفایه معنا کرده و اینکه میگوید معنای خبر و انشاء یکی است(جمله انشاییه برای همان جمله خبریه نیز وضع شده) ولی در جایی میتوانید استعمال کنید که قصدتان انشاء باشد. مرحوم خویی میفرمایند، اینکه بگویندا نشاء ایجاد معنا است به لفظ است و هیچ ایجادی نیست. ایشان میفرمایند، ایجاد یا تکوینی است یا اعتباری است. اگر مراد این است که انشاء، تکوینی است مثلاً در الفاظی مثل «بعت» و امثال آن یک چیز تکوینی اتفاق نمیافتد(در عالم تکوین و عین تفاوتی به چشم نمیخورد). اگر مراد این است که اعتبارا ایجاد میشود، ایجاد اعتبار هست اما نه به لفظ.
ای کسانیکه میگویید ایجاد است در عالم اعتبار مرادتان از اعتبار، تکوینی است یا اعتباری؟!
اگر تکوینی است که، در تکوین چیزی اتفاق نمیافتد و اگر مراد این است که اعتبار ایجاد شده است، بله شده ولی نه لفظ(یعنی لفظ را هم نگویید شما اعتبار کردید که مثلاً فلان مال را به فلان شخص فروخته اید یا داده اید)
آیت الله خویی در مورد جمله انشاییه فرمودهاند: جمله انشاییه اعتبار نفسانی است و ابراء. همچنین جمله انشاییه ایجاد یک امر نفسانی و اظهار آن است(یک پایه آن در ذهن است و یک پایه آن در بیرون است که مخاطب میبیند) مثلاً وقتی میگویید «بعت» اعتبار میکنید در ذهن که مال مشتری است و هنگامی که ابراز کرده و میگویید «بعت». در چیزهای دیگر از جمله «تزویج»، «هبه» و... هم به همین شکل است. (زوجیت را اعتبار میکنید و بعد میگویید «زوجت»
«الاعتبار النفسانی و ابرازه».
اشکالی که بر این فرمایش آیت الله خویی وارد است این است که اگر صرف ابراز مد نظر باشد میتوان گفت که مثلاً «من اعتبار کردم لپ تاپ با مشخصات فلان در ازاء فلان مبلغ به زید تعلق دارد» آیا این خبر دادن را «بیع » میگویند ؟! بدیهی است که خیر. گاهی انسان از اعتباری که در نفس خود دارد خبر میدهد. ابراز تنها کفایت نمیکند ولو به صورت خبر. باید در موقع گفتن نیت ایجاد هم موجود باشد و ابراز به قصد تحقق باشد.
امر انشایی را در نظر بگیرید. مثلاً در مورد فروش، مکلف خودش میگوید «بعت»(فروختم) که انشاء شخصی است. عقلاء این انشاء را به رسمیت میشناسند و قبول دارند و عقیده دارند که میتواند فلان مال را بفروشد. شرع هم این انشاء را قبول دارد و مهر صحت و تأیید میزند و لذا اعتبار مضاعف پیدا میکند.
گاهی شخصی مال کسی را دزدیده و آن را میفروشد. اگر چنین شخصی وقتی میگوید «بعت» انشاء شخصی کرده است ولی مورد تأیید عقلاء و شرع نیست و چیزی است که خودش انشاء کرده است. مثلاً «بیع ربوی» را شرع تأیید نمیکند هرچند در میان عقلاء رایج است.
ممکن است انشاء شخصی را نه عقلاء و نه شرع قبول نداشته باشند.