۶ روز قبل
فقه قانون گذاری 7
استاد: سید محمد علی مدرسی
1399.08.19
معرفی پادکست
|
دیدگاه کاربران
موضوع امروز ماهیت شناسی تصویب قانون است. طرح یا لایحه ای که برای تصویب به مجلس میآید برای اینکه قانون شده و لازم الاجراء شود مراحلی را میگذراند. البته بعضی از این مراحل ماهوی است و بعضی نیز تشریفاتی است و تا تشریفات خاصی برگزار نشود تصویب نمیشود. مثلاً باید مکتوب شود و رئیس مجلس تأیید کند تا تصویب شود و...
تصویب آثار فقهی دارد و در باب قانون مبانی مختلفی دارد. بعضی از مکاتب قائلند قانونگذار نقشی ندارد جز جستجو و کشف قانون و بیان آن، که این مورد موضوع بحث ما نیست بلکه قانونگذار باید در چهارچوب حقوق آن را تصویب کند و بدون تصویب رسمیت ندارد.
تصویب، شبیه حکم در فقه و اصول میماند. وقتی قانون تصویب میشود گویی حکمی صادر شده و جنس قانون از جنس حکم است. کار قانونگذار که تصویب کردن است، نوعی حکم کردن است. احکام شرعی تصویب قانون مهم است و باید مبتنی بر شرع باشد.
روش معنایابی و مراجعه به لغت:
کتاب «مواریث اللغه» کتاب واژه شناسی ریشه ای و اولیه کلمات است. زبان بشر به تد یک شکل گرفته و ابتدا یک معنای حقیقی داشته و بعضاً در موارد مجازی هم بکار برده شده است که دستیابی به ریشه کلمات مهم است.
ریشه یابی کلمات برای فهم معنای واژه ها لازم و ضروری است. مثلاً در مورد واژه «عقل»، بعضی میگویند از «عقال»(طنابی که پای شتر را میبندند) است و در مورد واژه فارسی «سرچشمه» بعضی ها میگویند یعنی مظهر آب(آغازپیدایش، مبدأ، اصل و ریشه).
بعضی از کتب لغت حالت اجتهادی دارد و طرف خودش رفته در بین اعراب و به معنای اولیه و ریشهای کلمات آشنا شده است. در ریشه یابی واژهها باید سعی کنیم به منابع معتبر و اجتهادی مراجعه کنیم چون نظر کارشناس حجت است. واژههایی که در فقه و اصول مورد بررسی قرار میگیرد لازم است بیشتر کنکاش و بررسی شود چون در بسیاری از موارد با خلأ نظر کارشناس روبرو هستیم و مجبوریم خودمان اجتهاد کنیم و معنای حقیقی کلمات مورد نظر را بدست بیاوریم. مثل واژه غنا، بیع، طهارت،غسل، امر، نهی و...
در این اجتهاد ابتدا باید از طریق آیات و روایات وارد شویم تا معنای کلمات مورد نظر را بیابیم و علاوه بر آن میتوانیم به متون کهن(نظم و نثر و..) مراجعه کنیم.
معنای لغوی حکم:
در «مواریث اللغه» آمده است که واژه «حکم» یک ریشه دارد و آن هم «حکمی که قاضی برای جلوگیری از ظلم صادر میکند» میباشد. (هرچند گاهی قاضی عمدا یا سهوا اشتباه حکم میکند ولی شأن قاضی حکم درست برای جلوگیری از ظلم است)
در مورد واژه حکیم و حکمت میگویند یعنی از چیز بد منع میکند و یعنی علم و فهم درست.
در «صحاح» آمده است که «به کسی که کارش را خوب و درست و با اتقان انجام میدهد حکیم میگویند»
در سوره مائده آیه ۴۵ و در چند سوره دیگر قرآنی «حکم» به معنای «قضاوت» آورده شده است.
در نامه امیرالمومنین علیه السلام به مالک اشتر نیز به همین معنا آمده است.
نتیجه این که، لفظ حکم و حکم کردن در جایی که یکی از معانی آن «اثبات لشئ لشئ» باشد(مثلاً حکم فلان چیز حکم العدم است)، بکار میرود.
حکم در جملات اسمیه هم استعمال میشود. مثلاً «حکم بانه عادل». در جملات انشائیه هم حکم استعمال میشود. مثلاً قاضی حکم میکند که این خانه مال فلان شخص است. واژه حکم در موارد و جملات اخباری و انشائی، حقیقی است. دادگاهها باید طبق قانون عمل کنند.
الحکم الشرعی:
اینکه در حکومتهای دنیا که چیزهایی به عنوان قانون و دستورالعمل نوشته میشود از نظر لغت مصداق حکم است چون حکم صادر میکنند و انشاء میکنند.
آنچه که در مجالس به عنوان قانون تصویب میشود ماهیت انشایی دارد. مثلاً فلان منطقه ملی است و قابل تملک نیست.
در مجلس شورای اسلامی که قانون تصویب میکنند، در مواردی که حکم حکومتی موجود باشد فقط انشاء حکم میکنند اما در جایی که عین حکم شرعی را تصویب میکنند(مثل حرمت شراب)، صرفاً حکم شرعی را بیان میکنند چون بدون تصویب هم واجب العمل است.