17 آبان 1403
فقه سیاسی 20
استاد: محمدباقر تحریری
1402.09.07
معرفی پادکست
|
دیدگاه کاربران
مسلم است که نظام برای مجتمع و برای رفع حوائج ضرورت دارد. قوام نظام اجتماعی از از لحاظ دین و عقل این است که خدا برای اداره فرد و اجتماع قانون دارد. سوالی که باید بررسی شود این است که ربوبیت خدا اقتضاء میکند که افراد و جامعه را چگونه اداره کند؟
انسانِ فقیر حق تصرفی در خودش و امور تحت اختیارش ندارد الا به اذن الله (مگر به اذن خدا). اختیار انسان از ناحیه خود او نیست و مختار مطلق فقط خداوند است. ما مالک حقیقی خود و تواناییهای خودمان هستیم ولی در طول قدرت خداوند است و بس. مالک حقیقی مطلق فقط خداوند است.
علامه مجلسی و همچنین بیهقی در سنن کبری این روایت مرسله را نقل کردهاند که «الناس مسلطون الی اموالهم».
در واقع سیره عقلایی باید یک ریشه عقلی (اذن تشریعی از جانب خدا) نیز داشته باشد.
طبق قانون الهی تصرف کردن جایز است. خدا فقط باید بر ما حاکمیت داشته باشد و آن کسی که خدا معرفی کرده تحت حاکمیت او باشیم. یک سیره متشرعه بیشتر نداریم و مجری قانون الهی باید کسی باشد که خدا برای اداره جامعه جعل کرده باشد.