- در مباحث گذشته گفته شد نظریه ششم در حسن و قبح این بود که حسن و قبح را به لذت و ألم و چیزهایی مشابه آن برمیگرداند و اساس این بود که حسن و قبح و آن که موجب مدح و ذم است و مدح و ذم عقلایی مترتب بر آن میشود به لذت و ألم برمیگردد، منتهی نه لذت و ألمهای عادی و متعارف پیش پا افتاده بلکه لذت و ألمهای خاص.
- نقضهایی در کلام شهید صدر و به تبع آقای حائری به این نظریه وارد بود و اینگونه پاسخ داده شد که این نقضها روی فرضی است که لذت و ألمها را تفکیک نکنیم؛ اگر بگوییم مقصود اینجا لذت و ألم خاص است که التذاذات عقلی است دیگر آن نقضها وارد نیست و دیگر اینکه باید به تزاحمات هم توجه کرد.
- و نقض دیگر نقض مرحوم اصفهانی بود که ایشان فرموده بودند التذاذ کار قوه عاقله نیست و کار قوه عاقله، همان قوه مدرکه و کار شناخت است و نمیشود التذاذ را به آن نسبت داد که در پاسخ گفته شد مهم نیست که التذاذ را به عاقله نسبت بدهیم یا ندهیم زیرا عقل که به شناخت رسید در نفس التذاذ پیدا میشود.
- اشکال چهارمی در اینجا وجود دارد که این نظریه را کنار میزند و آن اشکال این است که همه حسن و قبحها با التذاذات عقلی سازگار است و تساوی دارد و بر هم منطبق است و اما تحلیلی در اینجا به میان میآید که نشان میدهد اینها عین هم نیستند و آن تحلیل این است که اگر دقتی در موضوع به کار بگیریم دو جور تصویر میتوانیم در اینجا درست کنیم.
- اینجا میگوییم وجدان خود را باز تحلیل کن، این تحلیل وجدانی هم حجت و معتبر است. در همه بدیهیات و در همه جا آخرین نقطه اتکاء انسان این است که وجدان خود را قاضی بکند و دقیق و عمیق به مسئله بیندیشد.
در بیست و سومین جلسه از مباحث درس خارج فقه روابط اجتماعی، استاد معظم آیت الله اعرافی به بیان نقض چهارمی که به نظریه ششم وارد است میپردازند که لازم است جهت بهرهمندی از تفصیل مطالب مذکور صوت جلسه این درس را استماع فرمایید.