16 آبان 1403
فقه بورس و اوراق بهادار 38
استاد: علی عندلیبی
1399.08.07
معرفی پادکست
|
دیدگاه کاربران
بحث در جلسه قبل به فرض چهارم از صورت دوم رسیده بود
نسبت به دلالت روایت اوّل دو شبهه بیان شد، در این جلسه دو شبهه دیگر نیز بیان شده است:
شبهه سوم: استفاده لعن مساوی با حرمت نمیباشد بلکه در موارد مکروه نیز تعبیر لعن به کار رفته است
شبهه چهارم: ظهور روایت در موردی میباشد که هر دو طرف ربا یعنی هم بایع و هم مشتری، مرتکب کار حرام شدهاند پس روایت در مورد جایی است که هر دو طرف شخصیت حقیقی باشند
وثاقت حسین بن علوان و عمرو بن خالد و زید بن علی محل کلام است لذا باید بررسی شوند
وجوه وثاقت حسین بن علوان:
نتیجه بررسی حسین بن علوان: وثاقت حسین بن علوان برای کسانی که یکی از وجوه را قبول داشته باشند، اثبات میشود و در غیر این صورت، وثاقت ایشان اثبات نمیشود
وجوه وثاقت عمرو بن خالد:
نتیجه بررسی وثاقت عمرو بن خالد: وثاقت عمرو بن خالد برای کسانی که یکی از وجوه را قبول داشته باشند، اثبات میشود و در غیر این صورت، وثاقت ایشان اثبات نمیشود
بررسی وثاقت زید بن علی: در مورد ایشان روایتی از امام صادق علیه السلام وجود دارد که امام نسبت به زید میفرمایند: کان عالما و کان صدوقا. همین توصیف شدن به عالم بودن و صدوق بودن برای وثاقت ایشان کافی است.
نتیجه بررسی سندی و دلالی روایت اول: من حیث المجموع ممکن است گفته شود که این روایت از جهت سندی معتبر است ولی از جهت دلالی یعنی دلالت این روایت بر حرمت پرداخت زیاده از طرف قرض گیرنده، روایت با مشکل مواجه است، مگر بتوان به شبهات مطرح شده در بررسی دلالی این روایت، پاسخ داد.
روایت دوم: این روایت قبلا بررسی شده است. سه اشکال از جهت دلالی در این جلسه ذکر شده است.
نتیجه بررسی روایت دوم: این روایت دلالتی بر مدعای بحث ما ندارد و نمیتواند حرمت ربا دادن به شخص حقوقی را اثبات نماید.
روایت سوم: دو احتمال از جهت دلالی دارد که بنابر احتمال دوم روایت مربوط به ربا خواری میشود ولی بر اساس معنای اوّل، روایت ناظر به پرداخت ربا میشود فلذا استدلال به این روایت مشروط به استظهار معنای اول میباشد که دارای دو اشکال میباشد.
این روایت اشکال سندی دارد یعنی وثاقت موسی بن سعدان محل کلام است.
روایت چهارم: این روایت از جهت سندی اشکالی ندارد و تقریب استدلال به این روایت مثل روایت قبل است لکن اشکالات روایت قبل در این روایت نیز وجود دارد.
دلیل پنجم: هر چند بر اساس روایات نتوانستیم، حرمت پرداخت ربا و زیاده را اثبات نماییم ولی بر اساس حرمت اعانه بر إثم میگوییم که دادن ربا و زیاده، اعانه بر اثم است و لذا حرام است.
ردّ: در فرض ما که رباخواری حرام نیست، ربا دادن نیز اعانه بر اثم نخواهد بود.
دلیل ششم: بر اساس ادله نهی از منکر یا دفع منکر، شخص قرض گیرنده نباید، زیاده و ربا به قرض دهنده پرداخت کند، زیرا که پرداختن ربا، خلاف و نقض نهی از منکر است.
ردّ: در فرض ما قرض دهنده که شخصیت حقوقی است مرتکب فعل حرام و منکر نشده است تا مشمول ادله نهی از منکر گردد.
فرض اوّل از صورت سوم: قرض دهنده شخص حقیقی و قرض گیرنده شرکت غیر سهامی است
دو حالت:
فرض دوم از صورت سوم: قرض دهنده شرکت غیر سهامی و قرض گیرنده شخص حقیقی است
ادله شامل حرمت این فرض نمیشود
فرض سوم از صورت سوم: قرض دهنده شخص حقیقی و قرض گیرنده شرکت سهامی است
نسبت به شرکت سهامی همانطور که قبلا گفتیم دو مبنا وجود دارد:
فرض چهارم از صورت سوم: قرض دهنده شرکت سهامی و قرض گیرنده شخص حقیقی است