۹ روز قبل
فقه مسائل بورسی 3
استاد: هادی عباسی خراسانی
1399.06.25
معرفی پادکست
|
دیدگاه کاربران
جلسه با یک حدیث اخلاقی از امام سجاد علیهالسلام آغاز میشود که ابوحمزه ثمالی از ایشان نقل کرده است. حضرت به چند نکته اساسی در رفتار و اخلاق فردی اشاره میکنند: انسان تا زمانی که از درون خود واعظی داشته باشد، در خیر و صلاح باقی خواهد ماند. همت بر محاسبه نفس و خودنگری، فرد را از لغزشها حفظ میکند. داشتن خوف (ترس از خدا) و حزن (اندوه) به عنوان لایههای ظاهری و باطنی، باعث نجات انسان در آخرت خواهد شد. حضرت میفرمایند که فرزند آدم، تو به سراغ مرگ میروی و در قیامت به محضر خداوند متعال میایستی و باید برای پاسخگویی آماده باشی. به برکت امام سجاد علیهالسلام، باید از این آموزهها استفاده کرده و برای مسئولیتها و سؤالات خود در قیامت آماده شویم.
در جلسه گذشته به این نتیجه رسیدیم که مسائل مستحدثه، مسائل نوپایی هستند که یا موضوع آنها در زمان صدور آیات و روایات مشخص نشده یا اگر مشخص بوده، اکنون تغییر کرده است. یکی از این مسائل مستحدثه، بورس و اوراق بهادار است که حوزههای علمیه باید به آن پاسخ دهند.
در بحث اجتهاد، استاد به بررسی روشهای اجتهادی از منظر شیعه و اهل سنت پرداخته و چگونگی استنباط مسائل مستحدثه را مورد بحث قرار دادند و فقه شیعه را فقهی پویا و پیشرفته دانستند. در این زمینه دو روش اجتهادی را بررسی کردند: روش امامیه و روش اهل عامه.
استاد در مقایسه روش اجتهادی امامیه و اهل سنت، اصول استنباط فقه امامیه را که غیر از آیات و اجماع شامل عقل و منابع اربعه است، معرفی کردند. استاد توضیح دادند که یکی از تفاوتهای اساسی، گستردگی سنت است؛ فقه امامیه دارای سنتی بیش از 250 سال است که به شکل قابل توجهی بر استنباط احکام تأثیرگذار است. در حالی که اهل سنت بیشتر به سنت نبوی محدود میشوند.
همچنین، تفاوت دیگر این است که اهل سنت دلایل ظنی را معتبر میدانند، در حالی که فقه شیعه به دنبال احکام شرعی به صورت قطعی است. ما معتقدیم که هیچ واقعهای خالی از حکم شرعی نیست و هنر فقیه است که این احکام را از منابع استنباط کند.
مبنای اجتهاد در امامیه تخطئه است؛ یعنی فقیه ممکن است به واقع برسد یا نرسد، ولی در هر حال اجر دارد. در حالی که اهل سنت این روش را ندارند و مجتهد را قانونگذار میدانند. ما در اجتهاد خود تلاش فقیه برای رسیدن به احکام را مد نظر داریم.
روشهای اجتهادی اهل سنت متفاوت است. آنان قیاس و استحسان را به عنوان دلایل معتبر میشناسند، در حالی که ما اینها را قبول نداریم. فتوای مجتهد در اهل سنت به منزله حکم خداوند تلقی میشود، اما ما مجتهد را کاشف حکم خداوند میدانیم.
در بحث نقش زمان و مکان در احکام، اهل سنت بر این باورند که فتوای هر فقیه در هر زمان و مکانی حکم خداوند است، در حالی که ما این را نمیپذیریم. زمان و مکان باید در اجتهاد تأثیرگذار باشد، اما نباید باعث تغییر احکام الهی شود. امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند: «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس». بنابراین، فقیه باید زمانشناس و مکانشناس باشد و بتواند موضوعات جدید را شناسایی کند.
در نهایت، استاد تأکید کردند که تغییر موضوعات نباید منجر به تغییر احکام شود و مجتهد باید در مقام استنباط و اجتهاد زحمت بکشد تا به واقع برسد. امیدواریم که خداوند ما را در این مسیر یاری کند و از خطاهای ما بگذرد.