معرفی کتاب
|
دیدگاه کاربران
درس استاد هادی عباسی خراسانی با موضوع مسائل مستحدثه و فقهی بورس، با مقدمهای اخلاقی آغاز شد. ایشان از حدیثی از امیرالمؤمنین علی (ع) استفاده کردند که میفرماید: «بدترین دوستان شما کسانی هستند که در برابر شما چربزبانی کنند و عیبهای شما را پنهان کنند.» این دوستان با مداهنه، یعنی تملق و چاپلوسی، به فرد کمک نمیکنند تا عیوب خود را بشناسد و اصلاح کند، بلکه با پوشاندن این نقصها، مانع پیشرفت فرد میشوند. از نظر امام صادق (ع)، بهترین دوستان، آنهایی هستند که عیبهای فرد را به عنوان هدیه به او نشان دهند تا اصلاح شود.
بعد از این مقدمه اخلاقی، استاد عباسی به خلاصهای از جلسه قبل اشاره کردند و وارد بحث حقوق در معاملات بورس شدند. بحث حقوق به این معنا که آیا حقوق به عنوان یک موضوع قابل معامله است یا خیر، از مباحث مهم در فقه معاملات محسوب میشود.
در ادامه به تعریفهای مختلفی از حق پرداخته شد. تعریف مرحوم سید یزدی این بود که حق نوعی سلطنت ضعیف بر یک شیء یا بر شخص است. ایشان به مثالهایی مانند حق تحجیر، حق قصاص، و حق رهن اشاره کردند. همچنین مرحوم شیخ انصاری حق را به عنوان یک سلطنت فعلی معرفی کردند. مرحوم آخوند خراسانی نیز در این بحث نظری دارند که حق، خود سلطنت نیست، بلکه سلطنت از آثار حق است. برای مثال، در حق خیار و حق شفعه، این حق به شخص اجازه میدهد که فسخ کنید یا تملک نمایید.
سپس استاد عباسی به نظر مرحوم آیتالله خوئی اشاره کردند که حق و حکم را یکی دانسته و هر دو را از اعتبارات شرع میدانند.
در ادامه، بحثی درباره اینکه آیا حق، مشترک لفظی است یا معنوی، مطرح شد. برخی فقها معتقدند که حق معنایی مشترک دارد و به موارد مختلفی همچون سلطنت یا ملک باز میگردد. در مقابل، برخی دیگر از فقها مانند صاحب جواهر، حق را به عنوان یک مفهوم نسبی در نظر میگیرند که بر اساس نسبتهای مختلف تغییر میکند.
سپس به اقسام مختلف حقوق پرداخته شد. از جمله، حقوقی که قبول اسقاط و نقل و انتقال دارند، حقوقی که فقط اسقاطپذیر هستند و حقوقی که انتقالپذیر نیستند. مثالهایی از حقوقی که اسقاط یا انتقال ندارند، مانند حق ولایت برای حاکم و حق استمتاع در ازدواج بیان شد. همچنین حقوقی که قابل انتقال به موت هستند، مانند حق خیار و حق شفعه، مورد بحث قرار گرفتند.
در نهایت، استاد عباسی به مسئله خرید و فروش حقوق در بورس پرداختند. ایشان بیان کردند که اگر عقلای عالم برای حقی ترتیب اثر قائل باشند، آن حق قابل خرید و فروش است. سیره عقلاء نیز یکی از دلایل فقهی در جواز معامله این حقوق است.
در بخش پایانی، ایشان تأکید کردند که حق به لحاظ نسبت، مشترک معنوی است اما به لحاظ منتسبإلیه، مشترک لفظی است. به عبارت دیگر، حق بر اساس موارد مختلف معانی متفاوتی دارد و باید در هر مورد به شرایط و نسبتی که وجود دارد توجه کرد. همچنین ایشان به مسائل جدیدی مانند حقوق امتیاز و مسائل مربوط به حقوق مادی و معنوی اشاره کردند و بیان داشتند که این حقوق نیز در فقه باید مورد بررسی قرار گیرند.
به طور کلی نتیجهگیری ایشان این بود که حقوق، الا ما خرج بالدلیل، اگر منعی نداشته باشد، قابل معامله است. در این موارد، فقه اسلامی همواره به عرف و سیره عقلاء توجه دارد و شارع مقدس نیز حدودی را برای این معاملات تعیین میکند.