- نظریهای دیگر در اینجا مطرح میشود که آن را در اصول فلسفه و روش رئالیسم به علامه طباطبایی نسبت دادهاند که حسن و قبح اعتباری است و باید و نباید جزء اعتباریات است و اعتباری بودن این است که ایشان میگویند ما مثل اینکه ملکیت اعتباری داریم که استنساخ از آن مالکیت حقیقی است.
- ایشان میگوید این مفاهیم اعتباری که در این علوم مثل اخلاق و سیاست و فقه و حقوق به کار میبرید یک معنای حقیقی دارد و بعد برای تنظیم امور از آنها یک استنساخی شده است.
- نظریه دهم میگوید حسن و قبح، واقعیت آن حد وسط در اوصاف یا افعال انسانی است. در چهار قوه اصلی غضب، شهوت، وهم و عقل، وقتی میخواهد به عمل درآید و فعال شود افراط و تفریط دارد که اینها رذیلت میشود و آن حد وسط و اعتدال فضیلت میشود و حقیقت حسن همان نقطه اعتدالی است که در اینها وجود دارد.
- و اشکالی که به این نظریه وارد است این است که افراط و تفریط را بتوانیم در همه جا تصویرکنیم و بگوییم افراط و تفریط بد است و حد وسط خوب است در همه جا سازگار نیست و یک جاهایی هم جور در میآید و لذا نشان میدهد که قاعده کلی وجود ندارد.
- تقریباً میشود بخش عمدهای از نظریات فلسفه اخلاق را در دو مکتب وظیفهگرا و مکتب نتیجه گرا قرار داد.
- و این سؤال وجود دارد که حسن و قبح یک واقعیتی است نهفته در فعل یا ویژگی روحی با قطع نظر از اینکه چه اثری بر این کار مترتب میشود و یا اینکه میگوید این حسن است یا قبیح و نگاه به این داریم که این فعل چه عوایدی و چه نتایجی دارد؟
در بیست و هفتمین جلسه از مباحث درس خارج فقه روابط اجتماعی، استاد معظم آیت الله اعرافی به بیان نظریه نهم و دهم پیرامون حسن و قبح و اشکالات بر آنها میپردازند که لازم است جهت بهرهمندی از تفصیل مطالب مذکور صوت جلسه این درس را استماع فرمایید.