تقریرات و متون آموزشی
|
معرفی کتاب
|
دیدگاه کاربران
در ادامه بررسی ادله دال بر قاعده الزام، استاد در این جلسه به بررسی روایاتی دیگر پرداخته اند.
بعضی از ادله که برای اثبات قاعده الزام بیان شده اند، در حقیقت در رابطه با مقاصه نوعیه هستند، یعنی در رابطه با امور مالی هستند که به واسطه مذهب، مالی جا به جا شده است و شارع با این مقاصه نوعیه، در صدد جبران آن بر آمده است.
بنابراین از برخی از روایات صرفا مقاصه نوعیه قابل استفاده است، نه قاعده الزام با آن حدود و ثغوری که برای آن بیان شده است. از همین روست که برخی از اعلام قاعده الزام را صرفا در دایره مقاصه نوعیه آن هم در صورت تحقق شرایطی خاص پذیرفته اند.
البته روایتی عام در باب وجود دارد که به طور کلی می تواند قاعده الزام ر اثبت نماید، در این روایت آمده است که: یجوز علی اهل کل دین ما یستحلون.
به نظر استاد این روایت دلالت بر مفاد قاعده الزام دارد، و حمل آن بر مقاصه نوعیه نیازمند تقدیر گیری در روایت است که با اصل سازگاری ندارد.
همچنین اینکه در بعضی روایات مشابه به جهت تعبیر “یستحلون” تعبیر “یستحلفون” آمده است، خللی در این روایت وارد نمی کند، زیرا این دو لفظ به نظر در دو روایت مستقل صادر شده اند و هر یک در پاسخ به سوالی بیان گردیده اند، از این رو خللی به استدلال به روایت محل بحث وارد نمی آورند.