مطالب مطرح شده در این جلسه عبارتند از:
بحث فروش استقراضی
سه عنوان را بررسی میکنیم:
- فروش عاریهای: اصل عاریه مسلما از عقود صحیحه میباشد. علماء برای صحت عاریه چند شرط مطرح کردند:
- عاریه از اعیان باقیه باشد
- عین عاریه باقی باشد و خود عین برگردد
- تبرّعا از منافع عاریه، استفاده شود
حال سوال این است که این نحوهی از عقد عاریه، صحیح میباشد یا خیر؟
شبهات این نحوهی از عاریه:
شبهه اوّل: در بحث ما شخص مستعیر، قصد دارد سهامی که عاریه میگیرد بفروشد و در زمان موعود، مشابه آن سهام را خریرداری میکند و به معیر بدهد نه عین همان سهامی که عاریه گرفته بود. پس شرط دوم مفقود است.
جواب اوّل: در فتاوای علماء مسلم است که از شروط مجمع علیه در عاریه این است که «عاریه باید از اعیان باقیه باشد» ولی در مورد بیش از این مطلب و اینکه «باید خود عین عاریه، برگردد» را نمیتوان به سیره عقلاء و روایات و معاقد اجماعات اسناد داد.
بررسی ادعای اجماع در بقاء عین عاریهای: چنین اجماعی وجود ندارد و بر فرض که وجود داشته باشد، تنها از این اجماع فهمیده میشود که منفعت از عین عاریه مساوق با نابودی عین عاریه نباشد.
بررسی روایات دالّ بر عدم لزوم بقاء عین عاریه
روایت اوّل:
- از حیث دلالی: شرط صحت عاریه، برگرداندن عین عاریه نیست
- از حیث سندی: فقط موسی بن بکر در سند این روایت توثیق خاص ندارد لکن وجوه عامه برای وثاقت ایشان وجود دارد که اگر از مجموع آنها وثاقت موسی بن بکر ثابت شود، روایت موثقه است.
وجوه عامه:
- مروی عنه مشایخ ثلاث میباشد که آنها لایرون و لایرسلون الّا عمن یوثق به
- مروی عنه پنج تن از اصحاب اجماع میباشد که در مورد اصحاب اجماع گفته شده است: اجتمعت العصابة علی تصحیح ما یصحّ عنهم و تصدیق ما یقولون فلذا وثاقت مروی عنه اصحاب اجماع اثبات میشود
- موسی بن بکر مروی عنه اجلاء میباشد و اکثار روایت اجلاء از ایشان وجود دارد
- روایت جعفر بن بشیر از ایشان دلیل وثاقت موسی بن بکر است؛ چون در ترجمه نجاشی از جعفر بن بشیر این طور آمده است: روا عن الثقات و رووا عنه یعنی هم اساتید و هم شاگردان او ثقه هستند
نسبت به این وجه اشکال و جواب شده است؛ و در نتیجه این وجه، یک وجه مبنایی است که اگر کسی این مبنا را پذیرفت، از این طریق میتواند وثاقت موسی بن بکر را اثبات کند
- وقوع موسی بن بکر در اسناد کتاب شریف کافی. این وجه دو بیان دارد:
- مرحوم کلینی در مقدمه کتاب فرموده است که تمام روایات این کتاب، روایات صحیحه میباشد
- حاجی نوری در خاتمه مستدرک فرموده است: مرحوم کلینی اوثق الناس است یعنی تمام صفات ممتاز راویان دیگر را دارد و یکی از صفات راویان ممتاز این است که واسطههایشان تا امام علیه السلام ثقه میباشند.
به این دو بیان اشکال وارد است
- بعضی قائل هستند که هر کسی که در اول سند کتاب فقیه قرار بگیرد، صاحب کتاب است و کتاب او این خاصیت را دارد که «علیه المعوّل و الیه المرجع» است؛ زیرا که در مقدمه کتاب فقیه چنین مطلبی بیان شده است. موسی بن بکر به صورت متعدد در اول سند مرحوم صدوق در کتاب فقیه، واقع شده است.
- موسی بن بکر در سند کتاب فقیه قرار گرفته است و مرحوم صدوق در مقدمه کتابش فرموده است: روایاتی که در این کتاب نقل میکنم احکمُ بصحته فهی حجة بینی و بین الله
- وقوع موسی بن بکر در تفسیر قمی فلذا طبق مبنای کسانی که میگویند هر کسی که در تفسیر علی بن ابراهیم واقع شده باشد، ثقه است، وثاقت موسی بن بکر نیز اثبات میشود
چند اشکال به این وجه وارد است
- موسی بن بکر کثیر الروایة میباشد و صاحب کتاب است و روایات فراوانی از ایشان نقل شده است
- موسی بن بکر از کسانی است که واسطه بین احمد بن ادریس و امام علیه السلام واقع شده است و در روایت مورد بحث ما هم چنین است و نسبت به احمد بن ادریس گفته شده: صحیح الحدیث و الروایة
اشکال: معنای صحیح الحدیث و الروایة این است که خود این شخص دقیق بوده است و اشتباه نقل نمیکند و من او را ثقه میدانم نه اینکه واسطههایش ثقه میباشند
- موسی بن بکر از اصحاب امام صادق علیه السلام است که در قسمت مرتّب آمده است. قسم مرتّب رجال شیخ، از کتاب ابن عقده ذکر شده است. ابن شهر آشوب در مناقب فرموده است که 4000 نفر از اصحاب امام صادق علیه السلام از ثقات میباشند که ابن عقده آنها را در کتابش ذکر کرده است. بنابراین موسی بن بکر ثقه است.
شش وجه دیگر در جلسه بعدی بیان خواهد شد.