تقریرات و متون آموزشی
|
معرفی کتاب
|
دیدگاه کاربران
در این جلسه استاد به ادامه بررسی ادله بطلان بیع کالی به کالی، پرداخته اند.
اشکال:
نتیجه بررسی دلیل اول: این دلیل اشکال دارد فلذا این دلیل توان مقابله با ادله صحت بیع کالی به کالی را ندارد.
2. روایت نهی از بیع دین به دین
نهی در معاملات ظهور در تکلیفی دارد و نهایتا دلالت بر حرمت دارد پس دلیل بر بطلان بیع دین به دین نیست و این دلیل مخالف ادله اولیه صحت بیع کالی به کالی نخواهد بود
در معامله نسیه قبل از معامله دین وجود ندارد بلکه هر کدام بر ذمه میگیرند و بعد از معامله مدیون میشوند در حالی که موضوع دلیل در جایی است که بدهی بالفعل وجود دارد و میخواهند بدهیها را با هم عوض کنند و طلب را در مقابل طلب بدهند
پس از جهت دلالی نه موضوع این دلیل ربطی به بیع نسیه به نسیه دارد و نه خود این دلیل دلالتی بر بطلان بیع دارد
بر فرض که این روایت از حیث دلالی شامل بیع کالی به کالی شود، معارض دارد لکن سه راه حل برای حل تعارض وجود دارد.
نتیجه بررسی دلیل دوم: از جهت دلالی نه موضوع این دلیل ربطی به بیع نسیه به نسیه دارد و نه خود این دلیل دلالتی بر بطلان بیع دارد، فلذا دلالت دلیل دوم نیز بر بطلان بیع کالی به کالی تمام نیست
3. روایت نهی از بیع کالی به کالی
نتیجه بررسی دلیل سوم: این دلیل هم از حیث سندی و هم از حیث دلالت مخدوش است.
بنابراین وقتی دلیل معتبری بر بطلان بیع کالی به کالی اثبات نشد، فلذا باید به عمومات و اطلاقات باب صحت معاملات که شامل چنین بیعی میشوند، مراجعه کرد.
اگر عمومات و اطلاقات دال بر صحت چنین بیعی وجود نداشته باشد، نوبت به اصالة الفساد (استصحاب عدم دخول در ملکیت) میرسد البته اگر استصحاب در شبهات حکمیه جاری باشد و الّا نوبت به اصول عملیه غیر استصحاب میرسد.