تقریرات و متون آموزشی
|
معرفی کتاب
|
دیدگاه کاربران
در ادامه بحث از دلیل ششمی که برای اثبات مشروعیت بورس مورد بحث قرار گرفت، در جلسه قبل وارد به بحث از ولایت فقیه شده و به ادله این بحث رسیدیم، و استاد به مقبوله عمرو بن حنظله اشاره کرده و به بیان نکاتی در رابطه با سند این روایت پرداخته اند.
1. روایت اجلاء از ایشان
صغری: راویانی از بزرگان شیعه مثل صفوان بن یحیی، عبد الله بن بکیر، عبد الله بن مسکان، زراره، حریز، منصور بن حازم و ابو ایـوب خـزاز از عمر بن حنظله روایت نقل کردهاند.
کبری: اگر عدهای از اجلاء و بزرگان قوم از شخصی روایت نقل کردند، دلالت بر وثاقت او دارد یعنی موجب اطمینان به وثاقت آن شـخص میشود.
نتیجه: عمر بن حنظله ثقه میباشد.
صرف روایات اجلاء از شخصی، دلیل وثاقت آن شخص نمیشود مگر اینکه برای کسی اطمینان شخصی بر وثاقت راوی حاصل شـود که در این صورت از باب اطمینان است فلذا روایت اجلاء از راویای اگر موجب اطمینان نشود، نمیتوان به این دلیل تمسک کرد.
2. وقوع ایشان در سلسله روات کافی
تقریب اوّل:
مقدمه اول: مرحوم کلینی در مقدمه کتاب شهادت بر صحیحه بودن روایات کتابشان دادهاند.
مقدمه دوم: شهادت ایشان به معنای این است که تمام روایات کافی رویات صحیحه هستند.
مقدمه سوم: شهادت علی الاطلاق بر تعدادی زیادی از روایات وجهی ندارد مگر اینکه راویها ثقه باشند.
مقدمه چهارم: عمر بن حنظله جزء راویان مرحوم کلینی میباشد.
نتیجه: عمر بن حنظله ثقه است.
تقریب دوم: در مورد مرحوم کلینی آمده است که اوثق الناس پس تمام فضائل روات ثقه دیگر را دارد. یکی از فضائل آنها این است که لایروون الّا عن ثقة. مرحوم کلینی هم این فضیلت را دارد. پس مرحوم کلینی که با چند واسطه از عمر بن حنظله نقل کرده است، عمر بن حنظله ثقه میشود.
این وجه دو اشکال دارد لذا ناتمام است.
3.نقل صحیح الروایت از ایشان
این وجه نیز ناتمام است چون معنای حاجی نوری از صحیح الحدیث نادرست است.
4. روایت یزید بن خلیفه حارثی
صحت تمسک به این وجه مبتنی بر اثبات وثاقت یزید به خلیفه است.
5. کثرت روایت
این وجه ناتمام است.
6. روایات دالّ بر منزلت ایشان
راوی در عمده این روایات خود عمر بن حنظله است و هذا دور
7. وجهی دیگر
مقدمه اول: عمر بن حنظله از معارف بوده و شخص عادی نبوده است.
مقدمه دوم: طبق مبنای برخی اگر کسی از معارف باشد و با این حال لم فیه قدح و لا ذمّ، دلیل بر وثاقت وی میشود.
نتیجه: عمر بن حنظله که قدح و ذمی در موردش نیست، ثقه است.
اشکال به این وجه: این مبنا صحیح نیست و خیلی از معارف در کتب رجالی توثیق شدهاند.
بررسی محمد بن عیسی بن عبید یقطینی => تضعیف شیخ طوسی دارای اشکال است لذا توثیقات محمد بن عیسی بلا معارض باقی میماند. بنابراین مقبوله از این جهت هم مشکلی ندارد.
نتیجه بررسی سندی روایت مقبوله => این روایت موثقه است به خاطر داود بن الحصین واقفی اما اثبات مقبوله بودن این روایت سخت است.
چهار مطلب برای استدلال باید بررسی شود: