- در جلسه گذشته گفته شد که حسن و قبح واقعیتی جز اشتهار و تطابق آرا عقلا ندارد و واقعیتش همان شهرت است و مبنای عقلا هم ملاحظه مسائل اجتماعی است و این نظریهای است که در تاریخ بررسی مسئله، وجود دارد.
- ممکن است کسی بگوید حسن و قبح یعنی باید و نباید و در این رابطه مفهومی دو نظریه است: یکی اینکه اینها یکی است و دو تا نیستند و یا اینکه اینها دو مفهوم است و باهم متفاوتاند و البته مرتبطاند و ثمره علمی این بحث این است که نکات مهمی ذیل این بحث است و حتی خود مرحوم اصفهانی (ره) هم متعرض این بحثها شدهاند و البته نظریه دوم قابل دفاعتر است.
- تفسیر سومی که برای نظریه اول آوردند این است که مبنای وجوب اتباع یک التزام ضمنی است که فرد همراه با جمع دارد. اگر بخواهیم تشبیه کنیم شبیه نظریهای که مرحوم آقای خویی (ره) در بحث وضع دارند خواهد بود و آن این است که حقیقت وضع تعهد است و تعهد هم معنایش این است که التزامی که فرد دارد به اینکه همراه جامعه حرکت کند در آنجا گفته میشود حقیقت وضع این است که فرد متعهد به این است که همراه قراردادهای اجتماعی حرکت کند و این حکم عقل است که در حقیقت یک التزام ضمنی در وجدان اشخاص وجود دارد و عقل میگوید وفای به التزام لازم است.
- در جایی میگوییم حکم عقلا است و در جایی دیگر میگوییم حکم عقل است. در اینجا دو تصور وجود دارد؛ یک تصور این است که حکم عقلایی جدای از حکم عقل است و در دایره آن قرار نمیگیرد و تصور دیگر این است که حکم عقلایی هم در نهایت به حکم عقل برمیگردد منتها حکم عقل در آنجا تعین ندارد و حکم عقل مصداقها را تعیین میکند.
در هفدهمین جلسه از مباحث درس خارج فقه روابط اجتماعی، استاد معظم آیت الله اعرافی در ضمن مقدمه به بیان تفسیر سوم آیت الله حائری بر نظریه اول و نکات تفسیر سوم میپردازند که لازم است جهت بهرهمندی از تفصیل مطالب مذکور صوت جلسه این درس را استماع فرمایید.